آنچه در رشتههای بالا آمده تنها شمهای از جوانب برگزاری آزمون متمرکز توسط سازمان سنجش است. مسلماً یکایک رشتههای تحصیلی با این مشکل مواجهند. آموزش عالی با این شیوه آزمون در خطری جدی قرار گرفته است، خطری که تنها پس از یک بار برگزاری آزمون به این شیوه، اثرات فاجعهبار و تمسخرآمیز آن قابل مشاهده است.
به گزارش فرارو بهت داوطلبان دکترای تخصصی پس از اعلام مواد امتحانی آزمون متمرکز توسط سازمان سنجش همچنان ادامه دارد، اما به رغم اعتراضات دانشجویان هنوز سازمان سنجش بر تصمیم گذشته خود پافشار میکند.
روز گذشته پس از این که جمعی از داوطلبان درخواستی الکترونیک خطاب به مسئولین سازمان سنجش نوشتند، این سازمان در نخستین واکنش رسمی، از منابع و مواد اعلامشده دفاع کرد. در این درخواست الکترونیک آمده بود: «این جانبان، جمعی از شرکت کنندگان آزمون دکتری سال ۹۰ با توجه به : ۱. تاخیر در اعلام منابع آزمون دکتری سال ۹۰، ۲. غیر تخصصی بودن منابع اعلام شده و ۳. تغییرات بسیار زیادی که منابع اعلام شده نسبت به سالهای گذشته داشته است از مسئولین وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و سازمان سنجش درخواست رسیدگی به این موضوع را داریم».
این درخواست با واکنش مدیرکل دفتر گسترش آموزش عالی روبرو شد تا او به صراحت اصیل بودن این درخواستها را رد کند: «شاید افرادی که این انتقادات را مطرح می کنند می خواهند کار را به معرفی چهار کتاب و راه افتادن کلاسهای کنکور ختم کنند».
ابوالفضل حسنی ضمن رد این مسئله که منابع دیر اعلام شده باشند، در واکنش به اساسیترین انتقاد وارده؛ یعنی غیرتخصصی بودن منابع امتحانی اظهار میدارد: «پیش از این نیز اعلام کرده بودیم که در آزمون دکتری دو درس عمومی خواهیم داشت و سه درس دیگر بر اساس دروسی است که داوطلب تا کنون آموخته است». وی با بیان این که این آزمون صرفاً «غربالگری» است و کار گزینش نهایی بر عهده دانشگاههاست، اظهار میدارد: «در آزمون دکتری ارزیابی میکنیم که داوطلب چه اشرافی روی حوزه مورد علاقه اش دارد».
با وجود دفاعهای نه چندان منطقی این مقام مسئول از آزمون دکترای متمرکز، سیل انتقادات همچنان ادامه دارد. بر خلاف آنچه تصور میشد که داوطلبان دانشگاههای غیرمادر از این طرح استقبال خواهند کرد، اما متاسفانه شیوه اعلامشده برای آزمون به نحوی فاجعهبار غیرقابل دفاع است و تا کنون دیده نشده هیچ دانشجویی رویکردی مثبت به این طرح داشته باشد.
نگاهی دقیقتر به گرایشهای مختلف
فرارو پیش از این در گزارشی به «غیرتخصصی بودن مواد امتحانی و نادیده انگاشته شدن برخی گرایشها» پرداخته بود و برای نمونه مواد امتحانی دو رشته ادبیات و حقوق را بررسی کرده بود. متاسفانه مسئولین بدون توجه به فحوای اصلی گزارش و این که مشکل آزمون دکترا، فراگیر و مربوط به تمامی رشتههاست، با اضافه کردن دروس حقوق اساسی و حقوق اداری به مواد پیشین، باعث «نامتجانس شدن محتوای مواد امتحانی» شده است.
پس از گزارش قبلی فرارو، جمع زیادی از کاربران به بیان جزئیات اشتباهات سازمان سنجش در تنظیم سرفصلهای مربوطه پرداختند. نظراتی که نشان میدهد مشکل آزمون دکترای متمرکز فراگیر است. باعث ایجاد دغدغه برای داوطلبین کلیه رشتهها شده است.
یکی از کاربران با اشاره بر لزوم تخصصی بودن آزمونها در مقاطع تحصیلات تکمیلی، به طنز نوشته است: «جای شکر باقی است که فیزیک و شیمی و دینی و عربی دبیرستان هم جزو مباحث امتحانی نشده اند». یکی دیگر از کاربران نیز اظهار داشته است: «در تعیین مواد امتحانی آزمون دکتری به هیچ عنوان با کمیته های برنامه ریزی رشته های مختلف که اساتید برتر هر رشته در آن عضویت دارند مشورت نشده است و صرفاً کارشناسان سازمان سنجش بنا به دلخواه خود مواد این آزمون را مشخص کرده اند».
یکی از کاربران سایت به رشته تاریخ اشاره میکند و مینویسد: «در رشته تاریخ در دوره فوق لیسانس حداقل گرایشهای 1- تاریخ ایران باستان 2- ایران دوره اسلامی 3- تاریخ اسلام و کشورهای اسلامی 4- تاریخ جهان و 5- تاریخ خلیج فارس 6- تاریخ تشیع 7- تاریخ قفقاز و آسیای میانه و....وجود دارد. حال یک داوطلب برای پذیرفته شدن در دوره دکتری دوره ایران اسلامی میبایست در تمام زمینههای ایران اسلامی، تاریخ باستان جهان، تاریخ اسلام، تاریخ ایران اسلامی و ... در حد پاسخگویی به سوالات دکتری مطالعه داشته باشد».
در رشته روانشناسی نیز وضع به همین منوال است: «در مجموعه روان شناسی کلیه گرایشها سه درس روانسنجی، روانشناسی تربیتی و آمار امتحان می دهند. بنابراین کسی که بخواهد در روانشناسیبالینی یا روان شناسی سلامت که با درمان اختلالات روانی سرو کار دارد، وارد دوره دکترا شود نیازی به امتحان دروس تخصصی گرایش خود را ندارد!»
در مجموعه زیستشناسی به عنوان مثال دانشجوی بیوسیستماتیک جانوری باید زیست گیاهی را برای امتحان بخواند، یا برای قبولی در رشته های بیوشیمی و بیوفیزیک هیچ نیازی به خواندن و امتحان دادن دروس بیوشیمی و بیوفیزیک نیست بلکه داوطلبان باید زیست گیاهی و جانوری بخوانند و آزمون بدهند! کاربری با اشاره به این وضعیت ادامه میدهد: «تصور کنید که فردی بدون اطلاعات از این دروس بعدا مدرس همین دروس شود خوش به حال دانشجوهایش!»
مجموعه علوم سیاسی که گرایشهای متنوعی در دوره کارشناسی ارشد دارد نیز به همین درد مبتلاست. چگونه میشود برای دو رشته متفاوت «روابط بین الملل» و «سیاستگذاری عمومی» آزمون مشترکی برگزار کرد؟ داوطلبین روابط بینالملل مجبورند دروس جامعهشناسی را نیز مطالعه کنند که کمترین ارتباطی با گرایش تخصصی آنان ندارد.
یکی از کاربران سایت فرارو در نظری نوشته است: «من دانشجوی گرایش مدیریت ورزشی هستم . تربیت بدنی 5 گرایش دارد:1-بیومکانیک ورزشی2- آسیبشناسی ورزشی 3- مدیریت ورزشی 4- رفتار حرکتی 5 - فیریولوژی ورزشی. مواد اعلام شده آزمون دکترا برای این مجموعه «فیزیولوژی ورزشی»، «تغذیه ورزشی»، و «رشد و یادگیری» است.حال ببینید ما دانشجویان سه گرایش دیگر برای آزمون دکترا باید چه منابع غیر مرتبطی را مطالعه کنیم! واقعا مسئولین چه فکری کردند؟»
در رشته مهندسی مکانیک نیزبا وضعیت مشابهی روبرو هستیم: «دانشجویان گرایش طراحی کاربردی، که گرایش دوره کارشناسی آنها «مکانیک جامدات» بوده است باید دروس «مکانیک سیالات» در دوره کارشناسی را مطالعه کنند!» اوضاع برای گرایش تبدیل انرژی نیز به همین سیاق است که باید درس دینامیک را از گرایشی دیگری مطالعه کنند. جالب این که گرایش ساخت تولید نیز در این میانه هیچ سهمی ندارد!
کاربری درباره رشته ریاضی نوشته است: «نمیدانم اینها به چه صورت میخواهند در این رشته عمل کنند؟ آزمون تستی که اصلا امکان پذیر نیست و برای آزمون تشریحی هم مسئلهای که هست این است که چه کسی و از کدام دانشگاه مصحح است؟ اگر از دانشگاه تهران باشد که من از همین الان به کسانی که در دانشگاه تهران هستند تبریک میگویم که هر کجای ایران که بخواهید قبولید و وای به حال بقیه دانشگاهها». کامنت این کاربر حاکی از آن است که این شیوه امتحانی حتی قادر به برقراری عدالت، که هدف نخستینش بوده، نمیباشد.
وبلاگنویسی درباره رشته مدیریت مالی با اشاره به این که این رشته مبانی مستقلی دارد و بسیار بیشتر از سایر رشتههای مدیریتی به ریاضیات وابسته است؛ مینویسد: «سوال اینجاست که خروجی چنین آزمونی چه کسانی خواهند بود؟ آیا ریاضی و آماری که در این آزمون مورد سوال قرار خواهد گرفت در سطح ریاضی و آماری است که دانشجویان مالی نیاز دارند (که متفاوت و بسیار بالاتر از سایر رشتههای مدیریت است)؟ اصولا چرا یک دانشجو که میخواهد تحصیلات خود را در مقطع دکتری مدیریت مالی ادامه دهد باید درسهایی چون تئوری مدیریت را مطالعه کند؟»
آنچه در رشتههای بالا آمده تنها شمهای از جوانب برگزاری آزمون متمرکز توسط سازمان سنجش است. مسلماً یکایک رشتههای تحصیلی با این مشکل مواجهند. بهتر است مسئولین هم به جای دلجوییهای موردی و رشتهای که وضع را نامساعدتر خواهد کرد (نظیر اتفاقی که برای رشته حقوق پس از انتشار گزارش فرارو افتاد) به فکر چارهای اساسیتر باشند. آموزش عالی با این شیوه آزمون در خطری جدی قرار گرفته است، خطری که تنها پس از یک بار برگزاری آزمون به این شیوه، اثرات فاجعهبار و تمسخرآمیز آن قابل مشاهده است.